سفر به خیر تصاویر
شما که رها میشوید از نوک انگشتانم
چون پینهدوز مادهای
و من دوباره
به دنبال برگهای خشک تنباکو خواهم گشت
در چشمهای زنان
یا شکستن شعلهها
چراغهای غروبهای مویه
امروز زعفران وحشی مرا لرزاند
صدای زنگهای کوچک گاوهای خیالی را میشنوم
که سلانه سلانه میروند و
با خود میبرند
شهر مرمر را.