از پنجره سپیده دم را نگریستم
و درخت سیب نورسته ای دیدم
سایه ای در روشنی
و وقتی دوباره سپیده دم را نگریستم
درخت سیب زیر بار میوه همانجا بود
شاید سال ها گذشته بود، اما من هیچ به یاد نمی آورم
از آنچه در خوابم گذشته است
اثری از : چسلاو میلوش کامیار محسنین
از پنجره سپیده دم را نگریستم
و درخت سیب نورسته ای دیدم
سایه ای در روشنی
و وقتی دوباره سپیده دم را نگریستم
درخت سیب زیر بار میوه همانجا بود
شاید سال ها گذشته بود، اما من هیچ به یاد نمی آورم
از آنچه در خوابم گذشته است