در بهشت هم ساعت دلتنگی هست
ساعتی سخت
وقتی شک به ارواح حمله میبرد
که چرا جهان را آفریدم؟ خدا در حیرت است
و میگوید: نمیدانم.
فرشتگان به تردید نگاهش میکنند
پرهایشان میافتد.
همهی فرایض، بخشش، ابدیت و عشق
فرو میافتند
آنها از جنس پرند.
یک پر دیگر
و کار بهشت تمام است.
خاموش،
بی صدای مزاحم
که از لحظهی میان همهچیز و هیچچیز سخنی بگوید.
و این یعنی،
اندوه خدا