بیشتر
تنها با خویش.
چنان گلی که با عطرش
چنان آبی که با ژرفایش
چون ماه در غره و سلخ
چون کشتار در کنام سنجابان
چرا جان میدهم اینسان
در حلقهی بازوان شیرینت؟
چرا میمیرم
از عشقی سرخوش و بیتحقیر
و چرا زندگی میکنم
با اندوهی خاموش؟
اثری از : اولدریش میکولاشک محسن عمادی
بیشتر
تنها با خویش.
چنان گلی که با عطرش
چنان آبی که با ژرفایش
چون ماه در غره و سلخ
چون کشتار در کنام سنجابان
چرا جان میدهم اینسان
در حلقهی بازوان شیرینت؟
چرا میمیرم
از عشقی سرخوش و بیتحقیر
و چرا زندگی میکنم
با اندوهی خاموش؟