وقتی اندیشه میکردم
خود را از یاد بردم
وقتی اندیشه کالبد یافت
برگها مرا در سایه از یاد بردند
تا نامرئی، مرئی شود
مینشینم و انتظار میکشم
که آیا کسی مرا به خاطر میآورد؟
و مادام که باد و برف از من جان میگیرند
چراغها را خاموش میکنم
در روح همگان
ترانه
اثری از : محسن عمادی نیکیتا استانسکو