بیرون رفتم تا تنم را معطر کنم
با کسی که مرا انتظار میکشید. خوب اصلاح کردهام،
چانهام زمین بوسهاست.
حالا چشم هیونام
که به سوی نیزه میدوم
آبم بر کاشیهای آبی استخر
به سوی شناگری که از سکوی پرش شیرجه میرود،
خیز بر میدارم.
اگر هواپیما بودم و حالا سقوط کردهبودم
وقتی جعبهی سیاه مرا باز میکردی
کور میشدی
از اینهمه نور.