نشانهها؟ از نشانهها خستهام. بعضیها به من میگويند که همهچيز نشانهاست. آنها هيچچيز به من نمیگويند. کدام نشانهها؟ روياها… بگذار خورشيد نشانه باشد، خوب… بگذار ماه نشانه باشد، خوب… بگذار زمين نشانه باشد، خوب… ولی، که ملتفت خورشيد میشود بهجز وقتیکه باران میايستد و خورشيد ميان ابرها شکاف میاندازد و به پشت سرش اشاره میکند به آبی آسمان؟ و چهکسی متوجه ماه میشود جز اينکه در شگفت شود نه از ماه که از نور زيبايی که میتاباند؟ و چهکسی به زمين خودمان توجه میکند؟ می گوييم زمين و به مزارع میانديشيم، به درختان و تپهها ناخواسته تقليلاش میدهيم به دريا که او هم از زمين است. بسيار خوب، بگذار اينها، همه نشانه باشند. ولی نشانه چيست؟ – نه خورشيد، نه ماه، نه زمين- در اين غروب زدورس، ميان آبی محو با آفتابی که در تنپوش منقضی ابرها میگيرد و ماه که مرموز، همين حالا در اقصای ديگر آسمان حاضر است مانا، واپسين بقايای نور روز سر خياطی را مطلا میکند که در اين کنج مردد است در کنجی (او در همين حوالی زندگی میکند)که میخواست دم آخر را با دوستپسرش بگذراند که ترکش کرد؟ نشانهها؟ نمیخواهمشان. همهی آنچه میخواهم- موجودات فانی بيچاره و سرگردان – اين است که دوست پسر خياط به او برگردد.
دربارهی محسن عمادی
محسن عمادی (متولد ۱۳۵۵ در امره، ساری) شاعر، مترجم و فیلمساز ایرانی است. عمادی در دانشگاه صنعتی شریف، رشتهی مهندسی رایانه را به پایان رساند. فوق لیسانساش را در رشتهی هنرها و فرهنگ دیجیتال در فنلاند دریافت کرد و تحصیلات تکمیلی دکترایش را در دانشگاه مستقل ملی مکزیک در رشتهی ادبیات تطبیقی پی گرفت. او مدیر و صاحب امتیاز سایت رسمی احمد شاملوست. اولین کتابِ شعرش در اسپانیا منتشر شد و آثارش به بیش از دوازده زبان ترجمه و منتشر شدهاند. عمادی برندهی نشانِ افتخار صندوق جهانی شعر، جایزهی آنتونیو ماچادو و جایزهی جهانی شعر وحشت در اسپانیا بودهاست و در فستیوالهای شعرِِ کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، مکزیک، آمریکا، هلند، آلمان، پرتغال، برزیل، فنلاند و ... شعرخوانی کردهاست. در حال حاضر ساکن مکزیک است. وی اداره تارنمای رسمی احمد شاملو و نشر رسمی الکترونیکی آثار شاملو از جمله «کتاب کوچه» را بر عهده دارد.