دیگریست
شاید دیگریست
زنی که خود را بازمییابد
گیسوانش را، لباساش را، عاداتش را…
احساس من به تو
احساس من به تو سخت پیچیده است.
از جنس گلهای سرخی نیست که در …
نمیدانستی
بیچاره عشق من
به باورت آنگونه بود
نمیدانستی.
غنیتر بود از آن و
فقیرتر …
ای شب
مفردات
* پیر میشویم، جمعهها بیشتر از همیشه .
* چون آرام میبوسید، عشقهایش بیشتر …
شاعر تنم من و شاعر جان
شاعر تنم من و
شاعر جان،
لذت بهشت با من است و
رنج دوزخ،…
برای تو
همبستگی
غار کلمات!
نه از سر عفو
چراغی در دست
قدم مینهد جوان
به میان غار کلمات……
در رویاهایت
در رویاهایت
کسی میگوید: هزار سالِ پیش…
نه بیش و نه کم: هزار سال …
ما نابکاریم
اخلاق در ما دائمیست.
لحظهای نیست
که خلاف این را ثابت کند
اینرا که …
بر کوههای تهی
بر کوههای تهی
هیچ انسانی در دیدرس نیست.
تنها پژواک صداهای آدمیان.
سایهها باز …
زندگی
مرا مثل مادرم دوست بدار
مرا مثل مادرم دوست بدار
همانطور که بچهها میخواهند
– آن سرسختی و آن …
چنین است خط تقدیر
تو
هفت اکتبر سال هزار و نهصد و پنجاه و یک
شبی بود
سرد، تاریک …