در شهری به دنیا آمدم
که بادهایش از سمت شمال می وزید
به این سبب
لبانم خشک و ترک خوردهَ ند
کمی ببوس مرا
در شهری که به دنیا آمدم
هیچ درخت گردویی نبود
از اینست که
حسرت خنکای سرزمینی را
همیشه به همراه دارم
کمی نوازش کن مرا
خیلی عالیه حرف ندارین اشعار روحنوازی نوشتین.مرسی
دست مریزاد و پاینده باشید.
در سرزمین من بادهای جنوبی حامل هوای خشک و سوزنده است و بادهای شمالی خنکا و رطوبت و باران را همراه می آورد. شاید برای تبدیل این شعر به فارسی لازم بود کمی در جهت های جغرافیایی دست می بردید.
راستی احمد عارف کجایی ست؟
در پاسخ به آقای خراسانی:
در سرزمین من بادهای جنوبی حامل هوای خشک و سوزنده است !!؟؟
آقا بیخیال. این که شد درس جغرافیا !
بنظر من تنها نقطه ضعف ترجمه در این دو عبارت هست:
(به این سبب)
(از این است که)
درود بر شما آقای تقی زاده