هر بهار | ریتوا لووکانن

هر بهار | ریتوا لووکانن


هر بهار
بذر کاشتم
از اشک‌های سیاهم
از پس شب اما
صبح بر نخاست
تنها ستارگان ترسیدند و گریختند

و آسمان گنگ، نگاه کرد.

درباره‌ی کیامرث باغبانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.