من، راهنما؟ | ریتوا لووکانن

من، راهنما؟ | ریتوا لووکانن


من، راهنما؟
راهنمای چه کسی؟
تا به کجا راهنما؟

تا در کوره راه‌های ندانستن می‌چرخم
تا نقش محوی از رویاهایم را پی میگیرم
نه، این شدنی نیست

من، راهنما؟
نه، من پرنده‌ای‌ام
با شماره‌ای بر پا
گم شده‌ای، شاید.

درچنگال دلتنگی‌ها تا انسانم آرزو بود
اندیشیدم
گر پیش از تو می‌زیم در این زمان
خواستنم از تو این پیام‌ست:
آرزوی تو دارم

اکنون تا با توأم در زمان
نمی‌دانم
در سفرم یا در رویا.

درباره‌ی کیامرث باغبانی

یک یادداشت

  1. ای عشق!
    سیلابهایت را بفرست
    تا در نبردی احساسی غرق شویم
    هوا مساعد است
    و خورشید،
    سلاحمان را تیز می کند!

    ای عشق!
    در جنگ با تو
    جز شکست، هدفی نداریم!

    پیروز باش که تنها تو برنده ای
    ای پیروزمند
    وسرود ستایش را از قربانیانت بشنو
    پیروز باش ای عشق
    و به آغوشِ ما شکست خوردگان بازگرد!

    #محمود_درویش ترجمه
    #یدالله_گودرزی (شهاب)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.