برف میبارد
مرد گام میزند، فُرو شده تا زانو
برف میبارد
مرد گام میزند، فُرو شده تا سینه
برف میبارد
باز گام میزند، تا شانه در برف
برف میبارد
تا سیبِ گلویش، تا دهانش
همچنان گام میزند
سوراخ بینیاش، لالهی گوشش پُر از برف
امّا به رفتن ادامه میدهد
برف می بارد
دیگر چیزی نمیبیند
همچنان ادامه میدهد
برف میبارد
پیش میرود
برف میبارد، برف میبارد
مرد در راهِ خویش، باز پیش میرود.
خیال کن تو آن مردی
به راهت ادامه بده!
برف میبارد | کلاس اندرسون
اثری از : کلاس اندرسون کیامرث باغبانی