گل مینا | گوتفرید بن

گل مینا | گوتفرید بن


یک راننده‌ی غرق شده
از شرکت آبجوسازی را
بر تخت گذاشتند.
کسی شاخه گل مینای بنفشی را
میان دندانهایش فرو کرده بود.
وقتی از سینه
زیر پوست
با کاردی بلند
به زبان و حلقوم او رسیدم
باید که به آن برخورده باشم،
چرا که شاخه گل سُرید
و بر تکه مغز کنارش افتاد.
شاخه‌ی گل را
وقتی سینه را می‌دوختم
در قفسه‌ی سینه
میان تراشه‌های چوب گذاشتم،

بنوش
سیراب شو
در گلدان خود
بخواب
گل مینای کوچک!

درباره‌ی علی اصغر فرداد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.