هورقلیا، شهر زائر | ماریا نگرونی

هورقلیا، شهر زائر | ماریا نگرونی


 

باد در بیخوابی­اش همه جا سرک می­کشد. انگار هست تا نقش بر واقعیت بزند. اما گم شده­ایم ما. در شهر سرد، در خشونت آسفالت و پارکینگ، آینه­ها پرندگانی خفته­اند. شعله­های آتش پیروزی خاموش است و کوه قاف نادیدنی. شب با حصارش، برای تماشاخانه­ای کوچک: اینک من. تا کجا مرداب­ها گرداگرد ماست؟ تا کجا نهان می­دارد مرگ، دیار شهرهای سپیدش را؟ کلیدش را به گشودن آن اقیانوس عظیم؟ خراب‌آبادِ بی شمارش جایی که آن ناگفته به آنی می­درخشد؟ فراتر ازین، کتاب­های راهنما می گویند ورای تنش ها و پیچش ها، منزلگاه کلمۀ حقیقی است، آن ققنوس بر تخته بند روح سکنی گزیده است. باید اندوهی یگانه بگزینی، تنها یکی. ترس را رهاکن. اگر به زنگ پرطنین سکوت گوش می­سپری، بشنو: این نیز جهانی است.

 

از مجموعه سفر شبانه. ترجمه آن توییتی. ۲۰۰۲

درباره‌ی حسین مکی‌زاده

حسین مکی زاده تفتی. مترجم آثار تد هیوز، هرولد نورس، فرانسیس پونژ، آلن گینزبرگ، دیگر شاعران نسل بیت و .... که هیچ کدام از آثارش اجازه‌ی چاپ نیافته است. او شاعر و مترجمی کهنه‌کار است که سال‌ها در زمینه‌ی شعر جهان مشغول به تحقیق و ترجمه بوده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.