(یک) در خانهی تو
با هم طرح شخصیتی را زدیم، که خاکستر میشد؛ از سیگارت میافتاد، از دهانت…
(دو) در خانهی تو
تو رفتهای، شاخههای پرچینات را شکستم و گذاشتم روی زمین بمانند
زمستان است، گذاشتم دستان غریبهای، در آغوشم کشد.
اثری از : ریچل اسپرینگر . باهار افسری
(یک) در خانهی تو
با هم طرح شخصیتی را زدیم، که خاکستر میشد؛ از سیگارت میافتاد، از دهانت…
(دو) در خانهی تو
تو رفتهای، شاخههای پرچینات را شکستم و گذاشتم روی زمین بمانند
زمستان است، گذاشتم دستان غریبهای، در آغوشم کشد.