آسمانت همیشه
کمی آبی
صبحگاهانت اغلب
کمی بارانی
دُردرِخت شهرِ به غایت زیبا
گورستانِ اوهامِ محبوبم
وقتی که میکوشم رسم کنم
نهرها و سقفها و ناقوسهایت را،
گویی موطنهایی را دوست میدارم.
اما خشک شدهاند بهسرعت،
خورشید و ناقوسها،
برای عشاءِ ربانی و نانشیرینیها.
و ناقوس درخشانِ تو، این آسمانِ آبی
میبارد اغلب و
بالاتر باز هم همیشه
کمی آبیست.
* دُردرِخت: شهری در هلند