تو سالن سینما
به پرده لبخند میزنی
بازیگره هم بهت لبخند میزنه.
شما دو تا شروع میکنین به گپ زدن
بعد
پردهی سینما
یه راه پلهی سیا میشه
یه جور شوخی الکیه؟ مگه نه؟
هیچی نمیگی.
فک میکنم دارم میمیرم.
دستا پشت سرم تکون میخورن
همهچی پشت سرم هی اکو میشه، اکو میشه.
دهنت آویزونه
تو تاریکی.
این همون چیزیه که خوب میشناسم
یه راه پله که ازش پایین میرم.
تو سالن سینما
اثری از : ارینا شوستاکوسکایا محسن عمادی