هر چه بیشتر میبینم، بیشتر کلمه کم میآورم
و چقدر میخواهم داشتهباشمش
وقتی که کور شدم.
حتی روح هم جسم است
و از آن، مثل تار مو بر کاسهی سر
کلمه در زمان میریزد:
در سفری کوتاه
از خانه
به خانه.
کور و کر
به آنجا میرسیم.
و تند تند آن مو را جارو میکنیم.