این سگ که پارس میکند، از هیچ آمدهاست و به هیچ برمیگردد. این دخترک که آواز میخواند، از هیچ آمدهاست و به هیچ برمیگردد.
این آب که میگذرد برآمده از هیچ و برمیگردد به هیچ. این ماه نو برآمده از هیچ و برمیگردد به هیچ.
و تو، ای زنی که مرا دوست میداری، از هیچ آمدهای و به هیچ برمیگردی.
و من، ای زنی که مرا دوست میداری، که این کلمات را بر زبان میآورم، از هیچام و به هیچ بازمیگردم.
از هیچ به هیچ
اثری از : خوان رامون خیمه نز محسن عمادی