پیش از خواب
جهان سراسر به زیر پلکها بازمیگردد
چنان ارتشی سرفراز، گردآمده زیر طاق نصرت
با غنیمتهای جنگ به زیرِ پا.
تشریفات شبانهی گاییدن
که موسیقی را قطعه قطعه میکند
مکانی در خورِ اختفا
و انگیزهای،
تا صبحِ امروز از خواب برخیزیم
و حتی دلیلی از همان دست
برای صبحِ فردا.
چراغ خاموش میشود برای آخرینبار
و خون جریان مییابد
در مسیر دوار کوچکش.