نامتناهیست، واژهی نامتناهی.
رازآلود، واژهی راز.
هر دو نامتنهاهی، هر دو رازآلودند.
هجا به هجا جهد میکنی
گردِ همشان آوری
بیآنکه نوری
قلمروش را اعلام کند.
یک سایه خبر میدهد
که در کدام فاصله از آنها
ایهامیست
که تو حرکت میکنی در آن.
به نقطهای بیا
از فروغ و پناه
وقتی آزادشان میکنی در هوا
منتظر
تا بالی نامنتظر
برکشد تو را
تا پروازشان.
افزون از ذوق زندگیست
طعماش؟