سکوت

سکوت


از کتاب تصویر ها

دستها را بلند می کنم عشق من، می شنوی؟
خش خش می کنند، می شنوی؟
کدام حرکت است از انسان های تنها
که صدایش را اجسام زیادی نشنوند؟
پلک ها را می بندم عشق من، می شنوی؟
اینهم صدایی است که تا تو می رسد.
و حالا پلک باز می کنم، می شنوی؟…..
….پس چرا اینجا نیستی؟

نشانه های کوچک ترین حرکت من
بر جا می ماند در این سکوت ابریشمی؛
و حتی رد کوچکترین تمنا
می ماند در پرده کشیده بر دور دست ها.

درهر دم و بازدمم
ستاره ها بلند می شوند و سرنگون.
و بو ها به آبشخور لبهایم می آیند،
در آنها بازوهای فرشتگان دور را باز می شناسم،
اینهمه را فقط فکر می کنم:
تو را نمی بینم.

درباره‌ی فرشته وزیری نسب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.