این دیوار سفیدوجود دارد
و بر فراز آن آسمان
که خود را می آفریند
سبز،بی انتها، غیر قابل لمس
فرشتگان در آن شناورندو ستارگان نیز
با همه بی تفاوتی شان
این ها واسطه های من اند با جهان
خورشید بر این دیوار از هم می پاشد و نور چون خون از او می ریزد
اینک دیواری خاکستری، چنگالی خون آلود
راهی نیست از این ذهن به بیرون ؟
به ستون مهره هایم پا می گذارد و از آنجا به چاهی
در این جهان نه درختی است نه پرنده ای
فقط تلخی
این دیوار سرخ مدام می لرزد:
مشتی سرخ که باز می شود و بسته
دو پاکت خاکستری …
این همه ی آن چیزی است که من از آن ساخته شده ام،
این و هراس اینکه در زیر صلیب ها
و بارانی از پیه تا* از هم بپاشم
بر دیواری سیاه، پرندگانی ناشناخته
سر می جنباند و فریاد می زنند
در میان اینها حرفی از نامیرایی نیست
تهی هایی سرد به سوی ما می آیند
و با شتاب
*پیِه تا: مجسمه ای از مریم مقدس به همراه جسد عیسی مسیح بر زانویش. نمونه های متعددی از این مجسمه،که سمبل سوگواری مریم است، در کلیساهای مختلف وجود دارد. از مشهور ترین آنها مجسمه ای است که میکل آنژ ساخته و در کلیسای پتر مقدس در واتیکان قرار دارد (منبع به انگلیسی:ویکی پیدیا)