۱
آشپزخانهای تاریک.
مردی
پشت در یخچال که آهسته باز میشود
دنبال هفتتیر میگردد.
آشپزخانه روشن میشود.
مرد سر بر میگرداند و میپرسد
کسی گرسنه است؟
از طبقهی بالا صدای زوزهی گرگها به گوش میآید.
برمیگردد مرد و هیس میکند: «ای روباه دو رو!»
در یخچال بسته و
آشپزخانه
دوباره تاریک میشود.
۲
آشپزخانهی روشن.
مردی از زنش میپرسد
کروات سرخش را دیده یا نه؟
زن جواب میدهد: «همونکه خالخالی بود؟».
«نه، اون پیچازیه رو میگم.»
زن جواب شوهر را میشنود.
۳
آشپزخانهای تاریک.
آشپزخانهای روشن.
و نه چیزی
در میان.