نازنین من، عسلکم،
هیچ انقلاب اجتماعی
نمیتواند به تو شادی بیاموزد.
هیچ عفو جهانی نمیرسد به گوش زندانبانی
که در آن، میگذری از تنت
و هیچ بیمارستانی درمان نمیکند
فرشتگانِ نگهبان دلت را.
انسانی تو،
پس رنج، کلام میآموزدت
و قدمزنان به رنج
کلامات، آواز میشود.
آواز که میخوانی
فرشتهی مار
به خواب میرود.