در هر کتاب جاییاست
و زنی که میخواهیم آنقدر ببوسیماش
تا خسوفی پیدا شود بر هر گوشهی لباش
و احساس کنیم انگار
چشمهایمان را میبست
پیش از اعدام.
در هر کتاب جایی است
که گناه را دوست داریم.
عشقِ محزونی نیست همیشه…
آری، آری، میدانم که دود
حتی از خون هم بلند میشود
جنسیت یک کتاب…
ولی خوابها را نمیتوان تعبیر کرد.