از باورها گذشتهام.
دیرزمانی
بی هیچ امیدی
برف بارید.
مادرانی بودند که بامدادان دیوانه میشدند
فریادهای زردشان را میشنوم.
هنوز برف میبارد.
باور کردهام
ناپیدایی را.
باور کردهام
خشم را.
اثری از : آنتونیو گاموندا محسن عمادی
از باورها گذشتهام.
دیرزمانی
بی هیچ امیدی
برف بارید.
مادرانی بودند که بامدادان دیوانه میشدند
فریادهای زردشان را میشنوم.
هنوز برف میبارد.
باور کردهام
ناپیدایی را.
باور کردهام
خشم را.