برای آهن گداختهی یک مرد
زن، آب نیست.
خوب نیست که خیره شد به صورت کسی …
بهتر است آوارهی جنگل شد
سه سمور مرده پیدا کرد
در عوض، سنجابی اسیر را
از شکارچی خرید
و آزادش کرد…
چه زود ناپدید میشود در بیشهی انبوه کاجها
وقتی آخرین نگاه زن میگوید:
«اگه میخوای، یه سال دیگه منتظرم بمون.»
بازی تردید
اثری از : محسن عمادی ولادیمیر هولان