تمام طول روز در باد و مِه،
موج ها روانه ساخته اند نوک های توفنده اشان را
به سمت صخره های پایدار.
پسرم… او به دریا رفت مدت ها و مدت ها قبل
طره های قهوه ای از زیر کلاهش به بیرون می لغزید
نگاهم کرد با آن چشمان آبی و پولادین
آراسته، راست قامت، و راست، به دورها قدم گذاشت
پسرم… او به دریا رفت.
تمام طول روز در باد و مِه،
موج ها روانه ساخته اند نوک های توفنده اشان را
به سمت صخره های پایدار.