بقایای ستاره ای گرفتار شد میان موهایت
تکه تکه شد مثل پوست گردو
ستاره ای که نورش را قبلا کشف کرده بودی
یک میلیون سال پیش
درست در زمان تولدِ
نخستین بچه کوچک چینی
«چینی ها تنها کسانی هستند که نمی ترسند
از آن اشباح
که هر شب از منفذهایمان بر می خیزند.»
افسوس که ستاره
نتوانست سینه هایت را بارور کند
و پرنده فانوس نفتی
چنان به آن نوک زد که انگار به پوست گردو
نگاه های کوتاه من و تو جا ماند در زهدان تو
نشانه ای آینده، فروزنده از تکثیر.
1927