اشک ها یا بیدی به روی زمین
دندان هایی از طلا
دندان هایی از گَرده
همچون دهان یک دختر
کز گیسوانش یک رود سرچشمه می گیرد
در هر قطره، یک ماهی کوچک
در هر ماهی کوچک، یک دندان طلا
در هر دندان طلا، یک لبخند پانزده ساله،
که شاید سنجاقک ها بازتولیدش کنند
به چه چیز فکر می کند یک دوشیزه
وقتی باد ران هایش را کشف می کند؟
1927