با ترس و لرز، فکر می کنم سرشار می کردم زندگیم را،
تنها اگر به خود می قبولاندم که در ملا عام اقرار کنم،
ریاکاری خودم
و زمانه ام را آشکار کنم:
ما اجازه داشتیم به زبان دیوها جیغ بکشیم و کوتوله ها
کلمات پاک و مهربانانه ممنوع بودند اما
با مجازات هایی آنچنان سخت که اگر کسی یکیشان را به زبان می آورد
خود را آدمی از دست رفته فرض می کرد.