یک روز صح و سرانجام دانستن انکه
کدام فکر جان از تن به در می کند، و کدام، جان رفته باز میگرداند.
چه زود تن تنهای مطرود به سوگ مینشیند
مثل بونسای سرخبرگ که به محاصره برگهای فروافتادهاش درمیآید.
باران یا اشیائی هم هستند که از یادرفته ها را بازمیگردانند:
ابعاد آرام قطرهها، وزنشان؛ فقدان جاهطلبی در میز آرایش.
چه غریب است این اشتیاق هم، اشتیاق یک جوانهٔ سبز کوچک شدن،
جوانهای که در روزهای اول فروردین
در تن شاخه جایی خالی برای خود یافته و بزرگ میشود.
درخت بونسائی | جین هرشفیلد
اثری از : آزاده کامیار جین هیرشفیلد