جان من، دلدار من،قلب من

جان من، دلدار من،قلب من


بدان كه اين ديوارها براي جدا كردن ما كافي نيست
اين ميله ها
اين دروازه هاي آهني
اين هوا
باور كن …..

بعضي اوقات مانند مشتي سنگين قدرتمند مي شوم
بعضي اوقات مانند گنجشكي ضعيف
بي دليل نيست
تا وقتي كه اين عشق در وجود انسان زبانه مي كشد
بر كدام سختي فاتح نشده است؟

دلدار من!
روزهاي زيبا از ايستگاه سختي ها مي گذرد
انسان قطره قطره جمع مي شود
قطره قطره دلدار من……

روزي در دل زندگي جاري خواهيم شد
بدان كه ديوارها فرو خواهد ريخت
تمام دروازه ها گشوده خواهد شد
اينك قلب من تويي
تو را مي تپد……

و دوباره قطره قطره در دلم جمع مي شوي

درباره‌ی صابر مقدمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.