گرم است هر دوسوی این بالشت
دومین شمع رو به زوال است
در گوش من فریاد بی پایان کلاغهای سیاه،
تمام شب چشمهای باز بیخواب
و حالا دیگر بسیار دیر است برای حتا به خواب فکر کردن
و مرا تاب سپیدی این پرده نیست
صبح بخیر صبح.
اثری از : آزاده کامیار آنا آخماتووا
گرم است هر دوسوی این بالشت
دومین شمع رو به زوال است
در گوش من فریاد بی پایان کلاغهای سیاه،
تمام شب چشمهای باز بیخواب
و حالا دیگر بسیار دیر است برای حتا به خواب فکر کردن
و مرا تاب سپیدی این پرده نیست
صبح بخیر صبح.