باران

باران


دیشب باران با من حرف زد آرام، می‌گفت چقدر شادم که فرو باریده‌ام از ابر پاک به راهی نو بر خاک! با من چنین گفت وقتی می‌چکید بوی آهن می‌داد و محو شد مثل رویای اقیانوس بر شاخه‌ها و چمن پایین. بعد تمام شد. آسمان صاف شد. زیر درختی ایستاده بودم. درخت، درختی بود با برگ‌های شاد و من، خودم بودم و ستاره‌ها در آسمان بودند آن‌ها هم خودشان بودند در آن دم که دست راستم دست چپم را نگه می‌داشت که درخت را نگه‌ می‌داشت که لبریز ستاره‌ها بود و باران ملایم. خیال کن! خیال کن! سفرهای دور و شگفت هنوز از آن ماست.

درباره‌ی محسن عمادی

محسن عمادی (متولد ۱۳۵۵ در امره، ساری) شاعر، مترجم و فیلم‌ساز ایرانی است. عمادی در دانشگاه صنعتی شریف، رشته‌ی مهندسی رایانه را به پایان رساند. فوق لیسانس‌اش را در رشته‌ی هنرها و فرهنگ دیجیتال در فنلاند دریافت کرد و تحصیلات تکمیلی دکترایش را در دانشگاه مستقل ملی مکزیک در رشته‌ی ادبیات تطبیقی پی گرفت. او مدیر و صاحب امتیاز سایت رسمی احمد شاملوست. اولین کتابِ شعرش در اسپانیا منتشر شد و آثارش به بیش از دوازده زبان ترجمه و منتشر شده‌اند. عمادی برنده‌ی نشانِ افتخار صندوق جهانی شعر، جایزه‌ی آنتونیو ماچادو و جایزه‌ی جهانی شعر وحشت در اسپانیا بوده‌است و در فستیوال‌های شعرِِ کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، مکزیک، آمریکا، هلند، آلمان، پرتغال، برزیل، فنلاند و ... شعرخوانی کرده‌است. در حال حاضر ساکن مکزیک است. وی اداره تارنمای رسمی احمد شاملو و نشر رسمی الکترونیکی آثار شاملو از جمله «کتاب کوچه» را بر عهده دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.