او اکسيری میخريد در شهری از روزگاران گذشته هنوز هم بايد به او انديشه کنيم حالا که شانهها همانقدر سفيدند و مچها چنان ظريف، و تن چنين شيرين، آه، زندگی سرگيجه و دور!

اثری از : محسن عمادی ژان فولان
او اکسيری میخريد در شهری از روزگاران گذشته هنوز هم بايد به او انديشه کنيم حالا که شانهها همانقدر سفيدند و مچها چنان ظريف، و تن چنين شيرين، آه، زندگی سرگيجه و دور!