پيشکش خواهم کرد، چشمانم را به رهگذران کابوس شبانه پيشکش خواهم کرد، هيجانم را کمان نيمه شبان را چرا که تو در اعماقی چرا که اين تصوير توست که پشت کلاهخود پنهان شدهاست رقصی فانی بر طبلهی سفيد صداهايي که به هم میرسند. فرشتگانی هستيم که ريشه میدوانيم آنجا که کسی خوابش را هم نمیبيند خانه خالی است و گوش هم میتوانی چهارنعل درآيی به قلمرو تمپوها و فلوتها میتوانی بميری آنگاه موسيقی به اوج گرفتن ادامه میدهد.
