(آيا لوسى ِ من پا در جويبار نهاده بود؟)
سه سپيدار گشن
يك ستاره.
سكوت فروخوردهى غوكان
تور نازكى را ماند
سوزندوزى شده به نقشهاى سبز.
كنار رود
درختى خشك
خود را شكوفا شده مىيابد
با دواير درهم.
و رؤياهاى من بر آب
به سوى دخترى از غرناطه مىگريزد.