آتشنشان کیست؟
همان همسایهی دیواربهدیوار،
مرد مردی با یاد و خاطرهای از کودکی خردسال
هرگز شور موتور و آژیر و خطر را فراموش نمیکند.
مردیست مثل من، مثل تو، با بیمها و امیدها، و رؤیاهای ناکام
اما با این همه، ایستاده بالاتر از همهی ما،
جنگنده با آتش.
وقتی زنگ به صدا درمیآید، همه را ردیف میکند.
آتشنشان در آنْ، خوشبختترین و بدبختترین مردم دنیاست.
کسی که زندگیها را نجات میدهد، چون مرگهای بسیار دیده
پاکزاد و رادمنش است، چون نیروی شگفتانگیز خشونتهای مهارگسیختهی بیشمار دیده
به خندهی کودکی واکنش دارد، زیرا خردسالان بسیاری با آخرین خنده، بر سینه کشانده.
مردیست که قدر میداند حقیرترین خوشیهای زندگی را ـ قهوهای داغ در میان انگشتان سخت بیحس،
بستری گرم برای استخوان و ماهیچهای تهی از حس ـ مودتی از انسانی دلیر ـ
آرامشی آسمانی و خدمتی عالی به نام همهی آدمیان.
سردوشی و قپه به خود نمیآویزد، پرچمها را به اهتزاز در نمیآورد یا کلام هرز فریاد نمیزند،
و وقتی رژه میرود، زمانیست که باید رفیقی شهید شده باشد.
کسی که برادری و نوعدوستی را موعظه نمیکند،
زندگی میکند.
این شعر، بدون ذکر نام شاعر [به خواست خود] در متن زیر منتشر شده است:
Dr. George: My Life in Weather By George Fischbeck, Randy Roach