سریع است قرن
اگر باد بودم
پوست درختان را میکندم
پیرایهی عمارات را میکندم.
اگر طلا بودم
پنهان در سردابهها
در میان اسباببازیهای شکسته
از خاطر پدران رفته بودم و
در خاطر پسران همیشه میزیستم.
اگر سگ بودم
از پناهندگان نمیترسیدم
اگر ماه بودم
از اعدام بیم نداشتم
اگر ساعت بودم
ترکهای روی دیوار را میپوشاندم
سریع است این قرن
از زلزلههای خفیف جان بهدر میبریم
چشمهامان بهسوی آسمان، نه بهسوی زمین.
پنجرهها را باز میکنیم
که هوای مکانهایی که هنوز ندیدهایم را
به درون راه دهیم.
مادام که کسی قلبمان را هر روز زخم نزند
جنگی وجود ندارد.
سریع است این قرن.
سریعتر از کلمات
اگر مرده بودم
سکوتم را همه باورم میکردند.