براى كشيدن يک پرنده

براى كشيدن يک پرنده


براى السا هنريكز E. Henriquez

اول بايد يه قفس كشيد با در ِ واز
بعد بايد يه چيز خوشگل كشيد
يه چيز ساده يه چيز ملوس
يه چيز به دردخور واسه پرنده
بعد بايد پرده رو برد گذوشت پاى يه درخت
تو باغى بيشه‌يى جنگلى چيزى
اُ پشت درخت قايم شد
بى‌جيك زدنى
بى‌جُم خوردنى…

گاه پرنده زود مياد
اما ممكنم هس كه سال‌هاى سال بگذره
تا تصميم‌شو بگيره.
نبايد سر خورد
بايد حوصله كرد و
اگه لازم باشه بايد سالاى دراز صبر نشون داد.
دير و زود اومدن پرنده
دخلى به خوب و بد پرده نداره.

وقتى پرنده اومد – البته اگه بياد –
بايد نفسو تو سينه حبس كرد و
سر ِ صبر گذاشت پرنده بره تو قفس و
اون تو كه رفت
در ِ قفسو آروم با نُك ِ قلم‌مو بست و
بعدش
ميله‌هاى قفسو از دم دونه به دونه پاك كرد و
خيلى هم مواظب بود قلم‌مو به هيچ كدوم از پراى پرنده نگيره.
بعدش بايد درختو كشيد و
خوشگل‌ترين شاخه‌شو واسه پرنده انتخاب كرد.

بايد سبز ِ برگا و
خُنَكاى باد و
غبار ِ آفتاب و
هياهوى جونوراى علف تو هُرم ِ تابسّونم كشيد و
اون وخ بايد حوصله كرد تا پرنده تصميم به خوندن بگيره.
اگه پرنده نخونه
نشونه‌ى بديه
نشونه‌ى اينه كه پرده بَده
اما اگه خوند نشونه‌ى خوبيه
نشونه‌ى اينه كه ديگه مى‌تونين امضاش كنين.

پس، خيلى با ملاحظه
يكى از پراى پرنده رو مى‌كَنين و
اسم‌تونو با اون يه گوشه‌ى پرده مينويسين.

درباره‌ی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.