ديوان و پريان
بادها و جزر و مد
در دور دست تازه دريا واپس نشسته
و تو
همچون گياهى آبى كه باد به ملايمت نازش كرده است
بر ماسههاى بستر برمىانگيزى به رؤيا
ديوان و پريان
بادها و جزر و مد را
در دوردست تازه دريا واپس نشسته
اما در چشمان نيمخفتهى تو
دو موج كوچك به جاى مانده است
ديوان و پريان
بادها و جزر و مد
دو موج كوچك براى غرقه كردن من.