هرگز او را غرقه به خون خویش ندیدهبودم.
بر کف اتاق
خون را ندیدهبودم.
به دیوار تکیه دادهبود و
چای بابونه مینوشید و
برای فرداهایش نقشه میریخت.
مادر چنین گفت.
اثری از : محسن عمادی محمود درویش
هرگز او را غرقه به خون خویش ندیدهبودم.
بر کف اتاق
خون را ندیدهبودم.
به دیوار تکیه دادهبود و
چای بابونه مینوشید و
برای فرداهایش نقشه میریخت.
مادر چنین گفت.