به خاطرت می‌آورم آماندا

به خاطرت می‌آورم آماندا


به خاطرت می‌آورم آماندا
آن خیابان بارانی را،
و تو را دوان دوان
به سوی کارخانه
آن‌جا که مانوئل کار می‌کرد.
لبخندی بر پهنای صورت و
باران در گیسوان،
هیچ‌‌چیز اهمیتی نداشت
به دیدارِ او می‌رفتی،
به دیدار او، به دیدار او، به دیدار او.
فقط پنج دقیقه است
زندگی ابدی‌ست
در پنج دقیقه.
سوت کارخانه به صدا در می‌آید و
همه را به سر کار می‌خواند و
تو، قدم‌زنان و قدم‌زنان.
همه‌چیز را محو می‌کند
آن پنج دقیقه
می‌شکوفاندت.

به خاطرت می‌آورم آماندا
آن خیابان بارانی را،
و تو را دوان دوان
به سوی کارخانه
آن‌جا که مانوئل کار می‌کرد.
لبخندی بر پهنای صورت و
باران در گیسوان.
هیچ‌‌چیز اهمیتی نداشت
به دیدارِ او می‌رفتی
به دیدار او، به دیدار او، به دیدار او.
هم‌او که به کوه‌ها رفت،
هم‌او که هرگز آزارش به کسی نرسید
هم‌او که به کوه‌ها رفت.
و در پنج‌ دقیقه
نابود شد.
سوت کارخانه به صدا در می‌آید
همه را به سر کار می‌خواند
خیلی‌ها بر نمی‌گردند
مانوئل هم.

به خاطرت می‌آورم آماندا
آن خیابان بارانی را،
و تو را دوان دوان
به سوی کارخانه
آن‌جا که مانوئل کار می‌کرد.

درباره‌ی محسن عمادی

محسن عمادی (متولد ۱۳۵۵ در امره، ساری) شاعر، مترجم و فیلم‌ساز ایرانی است. عمادی در دانشگاه صنعتی شریف، رشته‌ی مهندسی رایانه را به پایان رساند. فوق لیسانس‌اش را در رشته‌ی هنرها و فرهنگ دیجیتال در فنلاند دریافت کرد و تحصیلات تکمیلی دکترایش را در دانشگاه مستقل ملی مکزیک در رشته‌ی ادبیات تطبیقی پی گرفت. او مدیر و صاحب امتیاز سایت رسمی احمد شاملوست. اولین کتابِ شعرش در اسپانیا منتشر شد و آثارش به بیش از دوازده زبان ترجمه و منتشر شده‌اند. عمادی برنده‌ی نشانِ افتخار صندوق جهانی شعر، جایزه‌ی آنتونیو ماچادو و جایزه‌ی جهانی شعر وحشت در اسپانیا بوده‌است و در فستیوال‌های شعرِِ کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، مکزیک، آمریکا، هلند، آلمان، پرتغال، برزیل، فنلاند و ... شعرخوانی کرده‌است. در حال حاضر ساکن مکزیک است. وی اداره تارنمای رسمی احمد شاملو و نشر رسمی الکترونیکی آثار شاملو از جمله «کتاب کوچه» را بر عهده دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.