در دامِ چشمها،
چشمانداز و دستخط سبزش
زمین و عشقِ آهکیناش
نور و گردباد زردش.
مسیرِ لرزِ سرما،
مسیر لباسِ بیچین و چروک شب
مسیر آبِ سکرآورِ این حوالی.
سرشاری از گلِ گشادهی تو در آینه،
از کمرگاهت در حصارِ دستهای من،
از لبهایت
در مکانِ مستعمل نام کاملام.