یقین ندارم، ولی گمان می‌کنم

یقین ندارم، ولی گمان می‌کنم


یقین ندارم، ولی گمان می‌کنم
که یک زن و یک مرد
یک روز عاشق هم می‌شوند،
آرام آرام تنها می‌شوند
چیزی در دلشان به آن‌ها می‌گوید که تنهایند
تنها بر زمین، به درون هم در می‌آیند
یکی دیگری را می‌کشد.

همه‌چیز در سکوت اتفاق می‌افتد.
عین کاری که خورشید با چشم‌ها می‌کند.
عشق، تن‌ها را یگانه می‌کند
سکوت، یکی را از دیگری مالامال می‌کند.

هر روز بیدار می‌شوند، بر بازوهایشان،
خیال می‌کنند همه چیز را می‌دانند
عریان می‌شوند و
همه چیز را می‌دانند.

(من یقین ندارم. گمان می‌کنم.)

درباره‌ی محسن عمادی

محسن عمادی (متولد ۱۳۵۵ در امره، ساری) شاعر، مترجم و فیلم‌ساز ایرانی است. عمادی در دانشگاه صنعتی شریف، رشته‌ی مهندسی رایانه را به پایان رساند. فوق لیسانس‌اش را در رشته‌ی هنرها و فرهنگ دیجیتال در فنلاند دریافت کرد و تحصیلات تکمیلی دکترایش را در دانشگاه مستقل ملی مکزیک در رشته‌ی ادبیات تطبیقی پی گرفت. او مدیر و صاحب امتیاز سایت رسمی احمد شاملوست. اولین کتابِ شعرش در اسپانیا منتشر شد و آثارش به بیش از دوازده زبان ترجمه و منتشر شده‌اند. عمادی برنده‌ی نشانِ افتخار صندوق جهانی شعر، جایزه‌ی آنتونیو ماچادو و جایزه‌ی جهانی شعر وحشت در اسپانیا بوده‌است و در فستیوال‌های شعرِِ کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، مکزیک، آمریکا، هلند، آلمان، پرتغال، برزیل، فنلاند و ... شعرخوانی کرده‌است. در حال حاضر ساکن مکزیک است. وی اداره تارنمای رسمی احمد شاملو و نشر رسمی الکترونیکی آثار شاملو از جمله «کتاب کوچه» را بر عهده دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.