چشم هایش را می گیرم
و لبهایش را می بوسم،
دیگر راحتم نمی گذارد،
مدام دلیلش را می پرسد
از آخر شب تا دم صبح،
هر ساعت می پرسد،
چرا وقتی لبهایم را می بوسی،
چشم هایم را می گیری؟
به او نمی گویم چرا،
چرایش را خودم هم نمی دانم-
چشم هایش را می گیرم
و لبهایش را می بوسم.