هستم آیا
مسافری، سرگردان
میان چمدانها و جایی که بدان تعلق داشته باشم
زندگیِ زیسته در کیفها و بقچهها
مثل آدمی که یاد میگیرد دوست بدارد جاز را
مثل زندگی تنها و رویاپیشهی من
روحی هستم که موسیقیاش اختلاطیاست
از آواهای گیج، تازه، پیشبینیناپذیر
مست، خسته، پچپچه، غرغر
عاشق، ساقط، عاشق، آواهای مسافر
آیا عوض میکنم روحام را
وقتی تغییر میدهم مکان سکونتام را ؟