مشتاق چیزی نیستم
بیش از اشکال مفید و ظریفِ
بطریها و جامها
بگذار
اندوه، توجه تباهاش را با خود ببرد
دیگر برای کسی نمیگریم.
زمانهی ما
توازنی تهی را میجوید
غایت یقینیاش این است.
میان پایان یک فرهنگ
و آغاز دیگری
چه میچسبد جست و خیزکردن با تو
بر چمنهای آفتابخوردهی کنار برکه.